آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
سایت انجمن نمایش: برای روز جهانی تئاتر سال در ۲۰۱۶ میلادی "آناتولی واسیلیو" پیام داده است. او پیامش را این گونه اغاز کرده است: آیا ما به تئاتر نیاز داریم؟ این سوالی است که هزاران حرفهای ناامید از تئاتر و میلیونها مردم خسته از آن، از خود میپرسند. برای چه به آن نیاز داریم؟
وی پیامش را این گونه ادامه داده است:
در دورانی که صحنه در مقایسه با میادین شهر و اماکن عمومی که تراژدیهای واقعی و اصیل در آنها در جریان است، بدینسان ناچیز و بیاهمیت به نظر میرسد.
تئاتر برای ما چیست؟ بالکنهای مطلا، مبلهای مخملین، کولیسهای سرخ، صداهای پرطنین، -و یا بالعکس، چیزی که به ظاهر ممکن است به کلی متفاوت به نظر برسد:
"بلکباکس"هایی آغشته به گل و خون، با تودهای از بدنهای عریان و خشمگین درون آن. چه میتواند به ما بگوید؟ همه چیز!
تئاتر میتواند همه چیز را به ما بگوید. اینکه چگونه خدایان در آسمانها سکنی گزیدهاند و زندانیان در سیاه چالهای فراموش شده جان میبازند، چگونه شعلهی شهوت زبانه میکشد و عشق نابود میشود، چگونه در جهان به انسانهای خوب نیازی نیست و "فریب" فرمانروایی میکند!
چگونه مردم در آپارتمانها زندگی میکنند در حالیکه کودکان در اردوگاههای پناهندگان میپژمرند و وادار میشوند تا به بیابان بازگردند و از عزیزان خود جدا شوند؛ تئاتر از همهی اینها میتواند سخن بگوید.
تئاتر همیشه بوده و خواهد بود.
و اکنون، در این پنجاه یا هفتاد سال اخیر، به طور مشخص مورد نیاز است. زیرا از میان تمام هنرهای دیگر، تنها تئاتر است که دهان به دهان، چشم به چشم، دست به دست و بدن به بدن منتقل میشود. نیازی به واسطه میان انسانها ندارد.
تئاتر روشنترین وجه روشنایی است، و به شرق یا غرب یا شمال یا جنوب تعلق ندارد. نه، تئاتر خود منشاء نور است که از چهارگوشهی جهان میتابد و برای همگان قابل شناسایی است، چه با رویکرد دوستانه و چه خصمانه.
و ما همواره به تئاتری که متفاوت باقی میماند نیاز داریم، ما به اشکال گوناگونی از تئاتر نیاز داریم. و از میان تمامی اشکال و شیوههای ممکن تئاتر، بیش از همه شکل باستانی آن.
شیوههای تئاترهای آیینی نمیبایست در تضاد با «تئاتر ملتهای متمدن» قرار گیرد.
فرهنگ سکولار امروزه هرچه بیشتر تضعیف میشود و به اصطلاح «اطلاعات فرهنگی» اندک اندک جایگزین هویتهای واقعی موجود شده و آنها را از میدان به در میکند، همچنان که امید ما را برای دیدار آنها.
اما اکنون میتوان به وضوح دید:
تئاتر درهایش را باز میکند. پذیرش آزاد برای هر کس و همه کس. لعنت به گجتها و کامپیوترها!
به تئاتر بروید، تمامی ردیفها را در سالنها و بالکنهای تئاتر پر کنید، به کلمات گوش فرادهید و به تصاویر زنده نگاه کنید! -این تئاتر است که روبروی شماست، از آن غفلت نکنید و هیچ فرصتی برای شرکت در آن را از دست ندهید- شاید ارزشمندترین فرصتی که در زندگیهای بیهوده و شتابزدهمان در آن مشترک هستیم باشد. ما به همهی گونههای تئاتر نیاز داریم.
تنها یک تئاتر است که به یقین مورد نیاز هیچکس نیست- تئاتر بازیهای سیاسی، تئاتر سیاستزده، تئاتر سیاستمداران، تئاتر بیهودهی سیاست.
آنچه ما یقیناً نیاز نداریم تئاتر وحشت روزمره است - چه فردی و چه جمعی، آنچه ما نیاز نداریم تئاتر اجساد و خون در خیابانها و میدانها، در پایتختها و شهرستانهاست،
تئاتری ساختگی از درگیری خصمانه میان مذاهب و اقوام…
(ترجمهی "شیرین میرزانژاد" از متن انگلیسی برای گروه تئاتر اگزیت)
سرپرست گروه تئاتر جوان در بین تیم اجرایی نمایش دهانی پر از کلاغ خطاب به کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش گفت : به چه میزان وقت گذاشتید؟ چقدر از کار خود راضی بودید؟ چقدر به سمت حرفها ، طرح و ایده هایی که از ابتدا در برنامه بود رفتید و اجرا کردید؟ و حالا چقدر برای حضور در جشنواره سوره جوان با تمام توان کار کردید؟!!! و سوالاتی که باید بپرسید تا بفهمید که چرا توانستید ؟!!! دلیلش این است که شما وقت گذاشتید و تلاش متناسبی انجام دادید. پس رسیدن به هدف توسط شما تصادفی نبوده و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کردید ...
آقایی در ادامه گفت : مطمئنا تجربه خوبی به دست آوردید و از هم اکنون برنامه ریزی خواهید کرد تا در جشنواره بهتر و قوی تر حاضر شوید. این حضور این حرکت خود راهی برای پیروزی های بعدی است . کارگردان به عنوان یک تحلیل گر متن باید برای خود صاحب ایده و طرح باشد و این تجربه خوبی برای جعفر جعفرزاده شد و افتخار می کنم به این هنرمند عزیز که تابحال حرکت خوب و ارزشمندی داشته است .
آقایی افزود : جشنواره ها فقط برای بودن و یادگیری و خودآزمایی است که شما چه دارای کار باشید و چه به عنوان تماشاچی هر دو قابل قبول است ولی باید اثرات جشنواره را در کارهای شما ببینیم و اینجاست که حرکت شما آغاز می گردد. پس در پایان اجراهای جشنواره ای را اصلا ملاک خوب و بد قرار ندهید و در گیر نتایج این جشنواره ها نشوید. بروید به سراغ اصل رشد و پیشرفت که همان علم اندوزی و حرکت درست است . امید که بالندگی شما در جاهایی برتر این جشنواره ها باشد .
در بخش نظرات مدتی این سوال بود و در پاسخ شما دوستان عزیز گزینه های مربوطه را انتخاب کردید و نتیجه آن به شرح ذیل بود : ...
نظرسنجی
به نظر شما کدام عامل در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان موثر خواهد بود؟
سرپرست جدید (7)
2.34%
کارگردان جدید (4)
1.34%
چند کارگردان جوان (2)
0.67%
بازیگران جدید (5)
1.67%
تهیه متن نمایش خوب (15)
5.02%
انسجام گروه (146)
48.83%
آموزش درست در مرکز (10)
3.34%
تلاش و مطالعه عوامل (42)
14.05%
حضور استادان از تهران (11)
3.68%
فرهنگسازی در مردم (18)
6.02%
تشکیل کارگاه های آموزش (21)
7.02%
بازدید از تئاتر مرکز (18)
6.02%
مجموع نظرسنجی ها: 299
وقتی اکثر هنرمندان تاکید بر انسجام دارند یعنی اینکه با یک ارتباط صمیمی و دوستانه و با عشق وقتی در کنار هم باشیم و با خوبی ها و بدی های یکدیگر بسازیم باعث می شود تا کارهای قوی و بهتری را به اجرا برسانیم . بنابر این گروه همه تلاش خود را برای یک انسجام اساسی می کند و برنامه ریزی داریم تا زمینه لازم جهت این انسجام را ایجاد نماییم و این به کمک یکایک اعضای گروه و طرفدراران و هواداران گروه نیاز دارد . به امید روزی که بتوانیم در کنار یکدیگر شاهد حرکات بزرگ و عظیم تئاتر کشوری در گروهی منسجم باشیم .
دوستان عزیز بسیار معذرت خواهی میکنیم به خاطر اینکه متن رضا صالحی عزیز را بعد از 10 ماه ارسال ایشان به صورت تصادفی در اخبار دریافت ملاحظه کردیم و بیدرنگ در اختیار هنرمندان قرار دادیم . تصور نمیکردیم دوستان هنرمندی باشند که در این بخش خبری ارائه کرده باشند ولی ما با همدردی با رضای عزیز مطلب ایشان را در اختیار شما هنرمندان می گذاریم . از رضا صالحی عزیز هم می خواهیم که هر مطلبی من بعد ارسال نمودند اگر در سایت منعکس نشد حتما به روابط عمومی گروه اطلاع دهند . در هر صورت کوتاهی از ما بوده و حتما در ادامه جبران خواهیم کرد . حرف رضا به قرار زیر است :
سلام.این متن را صرفا برای دوست داران" هنر" مینویسم،و اطمینان دارم،همه به گونه با آن مواجه شده اند،و باعث ناراحتی آنان نیز شده است،لطفا اگر وقت دارید،حتما این متن را بخوانید،و ببینید،این حرف ها تا کجا درست است...
گاهی که می اندیشم،به گذشته،به کارهایی که انجام دادم،از ابتدایی ترین ، تا آخرین آنها،میبینم،ارزش کار من به هیچ وجه،دیده نشده.میبینم،شاید کارهای من در ابتدا بهتر و قوی تر از الان بوده است،و بیشتر وقتها دوست دارم این حرفه ام را کنار بگذارم،
فکرکردم،گشتم،و دلیل این اتفاق را یافتم.من این دلیل را در قالب سوال میگویم، و به آن جواب میدهم.
چرا متوقف میشویم؟
جواب این سوال این است،انسان وقتی ابتدا کاری را شروع میکند،شوق و ذوق وصف ناشدنی دارد،و امید دارد که در آن پیشرفت کند،و برای به اوج و حداکثر رسیدن تلاش میکند.اما،مشکلات همواره،بر سر راه ما وجود دارد،مشکلاتی که گاه نمیتوان آنها را به سادگی حل کرد.گاهی وقت ها،مردم،مخاطب های شما،مشوق های شما،به کار شما ارزش نمیدهند،آن را کوچک میشمارند،و به جای کمک به شما،سنگ های فولادین بر سر راه شما می اندازند,شما را سرد میکنند،شوق شما را سرکوب میکنند، و به کار شما به چشم هنر،و کاری که برای آن زحمت کشیده شده نگاه نمیکنند.
بستر لازم برای پیشرفت از شما گرفته میشود،و جلوی یک دیوار قرار میگیرید،که هیچ جای دستی ندارد،و برای عبور،گاه باید آن دیوار را خراب کرد...
حتما با خود میگویید:هیچ کسی بدون زحمت به جایی نمیرسد,و لازمه رسیدن به موفقیت تلاش است.
حرف شما متین،اما به نظر شما،با اینهمه سرد کردن و سنگ انداختن،انسان میتواند به بالاترین حد برسد؟
محل رشد و تکامل؟؟؟؟کدام محل؟؟
شهر های کوچک جای خوبی برای پیشرفت نیست،و باید از آنها بیرون رفت،اما شاید کسی نتواند از منطقه خودش بیرون برود،تکلیف او چیست؟
او حق ندارد پیشرفت کند؟حق ندارد به جایی برسد؟چرا باید در چنین جا و امکانات محدودی باشد؟ چرا"فرهنگ سازی" انجام نمیشود؟
مغز انسان سوت میکشد،از اینهمه تعصب های بیخود و باور ها و ارزش های غلط...
میدانید که انسانهایی هستند که بدون هیچ حقوقی کار میکنند؟؟؟؟میدانید آنها حتی گاهی از جیب میگذارند،تا پیشرفت کنند؟ کجا هستید؟به چه می اندیشید؟
خطاب من به مسئولین...
چشمانتان را بیشتر باز کنید.مشکلات را ببینید... اگر کمک نمیکنید،لااقل،سنگ نیندازید،تا ما مجال برای جمع کردن سنگ ها داشته باشیم.و حرف آخر،
چه حقیرند،کسانی که فقط منافع شخصی خود را در نظر میگیرند،و بجای فکر به کمک به رشد و تکامل دیگران،برای سرکوب کردن آنها قدم برمیدارند،غافل از اینکه{چاه مکن بهر کسی،اول خودت دوم کسی...}.
نمایش عکاس از 8 الی 10 آبان به مدت سه شب به اجرا رسید . در این اجرا با توجه به تبلیغات کم صورت گرفته تماشاچی خوبی داشت و حضور هنرمندان تئاتر شهرستان بالاخص استاد سید ناصر امامی میبدی باعث افتخار گردید ...
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن قدردانی از کلیه اعضای تیم اجرایی این نمایش گفت : از همه شما دوستان عزیز که در عرصه پر مشقت تئاتر میبد قدم گذارده اید و خالصانه تلاش میکنید بی نهایت متشکرم . از این جمله پر مشقت حرفها بر می آید که بهتر است برخی را بازگویم تا بهتر متوجه باشید و درست تر قدم بردارید . اول اینکه در این مسیر که شاخص های اندکی وجود دارند که دوستانه به فکر کمک به رشد و اعتلای این هنر زیبا باشند گاهی سد بزرگی در مسیر رشد نیز می شوند که باید از آنها عبور کنیم . دوم اینکه گاهی در همین مسیر دوستانمان را بهتر می شناسیم و می فهمیم که همه ما را به خاطر خودشان می خواستند و نه به خاطر خودمان . پس ما به خاطر هنر قدم بر میداریم . سوم و آخر اینکه در مسیر رشد و اعتلا همیشه مشکلات و سختی ها و مشقت ها وجود داشته و اگر وجود نداشته باشد رسیدن به پیروزی و اعتلا اصلا زیبایی و شیرینی خاص خود را ندارد . سیمرغی ها همه این مطلب را به زیبایی درک می کنند و لازم نمی بینم تا همه مطلب را باز کنم .
در پایان سرپرست گروه گفت : بچه های عزیز حرکت شما قابل تحسین است اما در این مسیر اشتباهاتی مرتکب شدید که دوست دارم آخرین بار باشد و خطاهای هنری ای مرتکب شدید که دوست دارم تجربه شده باشد و باز خودسری هایی کردید که دوست دارم با شناختن حرمت ها مسیر خود را پیدا کنید و اصولی قدم بردارید . هرگز برای رسیدن به اهداف والای هنری خود دوستی ها و صمیمیت ها را زیر سوال نبرید و هیچگاه در این مسیر تکروی نکنید که در پایان جز یاس و ناامیدی نخواهید دید . همیشه در قالب گروهی منسجم محکم گام بردارید و مطمئن باشید اگر اهداف عالی ای در سر داشته باشید و با هم یکی شوید و از منم ها دست بردارید هزاران برابر از سیمرغ بالاتر خواهید رفت و هیچگاه در سیمرغ باقی نخواهید ماند بلکه صدها برابر از سیمرغ هم بیشتر رشد خواهید کرد . به امید فهم درست یکدیگر و نگاه داشتن حرمت یکدیگر و توقعات به جا از یکدیگر تا شاهد اتفاقات زیباتری در عرصه تولید گروه باشیم. کار شما خیلی خیلی نیازمند کمک همه اعضای گروه بود و این نقاط ضعف با کمک همه خیلی کمتر می شد . امید دارم انسانیت و صداقت را محور رشد و اعتلای خود کنیم و بس ... علی یار و نگهدارتان ... یاحق ...
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن اعلام نارضایتی از نحوه برگزاری جشنواره 24 استانی گفت : ما با هنرمندان یزدی مشکلی نداریم . ما با مسئولین برگزاری جشنواره و نحوه برنامه ریزی آنها مشکل داریم و یکی از دلایل انصراف ما همین بود ...
آقایی ادامه داد : ما می گوییم چرا باید همه انرژی خود را صرف مرکز استان کنید . چرا به شهرستان ها اهمیت نمی دهید ؟ چرا اردکان امسال شرکت نکرد و بسیاری از شهرستان ها کنار کشیدند ؟ چرا و چراهایی که بارها سوال شده و جوابش را با روش دیکتاتوری دادید . یعنی هر چه ما میگوییم درست است . چندین سال است جشنواره سالمی برگزار نشده است و تا زمانی که برنامه بدین منوال باشد هیچگاه اتفاق تازه ای در عرصه تئاتر استان یزد نخواهد افتاد . ما به همه هنرمندان یزدی احترام شدیدی قائلیم و دوست داریم در کنار هم باشیم . ولی با سیستم مدیرتی و نحوه عملکرد انجمن مشکل داریم و دوست داریم به حق و حقوق همه احترام قائل شوید . فکر میکنم وقت آن رسیده که تکاپویی از مرکز تا یزد صورت گیرد تا متوجه فرمایشات جدید ما بشوید و این نیاز به پشتکار و همت دارد که ما خواهیم داشت و تلاش میکنیم من بعد جشنواره ها منصفانه تر برگزار شود و این نیاز به حضور خود هنرمندان دارد که لازم دیدیم وارد میشویم و این تلسم را خواهیم شکست . حق و حقوق شهرستان ها ملاک اصلی است که هیچگاه نداده اید و فقط اداعا دارید . مثال زیاد است : از فیلم ها تئاتر گرفته تا امتیاز های دیگر و هزاران موارد باید جلوی این حق کشی ها گرفته شود و میشود !
سرپرست گروه تئاتر جوان در بین تیم اجرایی نمایش وقتی جنگ تموم میشه، برمیگردم خطاب به کارگردان و عوامل اجرایی این نمایش گفت : به چه میزان وقت گذاشتید ؟ چقدر از کار خود راضی بودید ؟ چقدر به سمت حرفها ، طرح و ایده هایی که از ابتدا در برنامه بود رفتید و اجرا کردید ؟ و حالا چقدر برای حضور در جشنواره سوره جوان با تمام توان کار کردید ؟!!! و سوالاتی که باید بپرسید تا بفهمید که چرا نتوانستید ؟!!! دلیلش این است که شما وقت نگذاشتید و تلاش متناسبی انجام ندادید . دوستان یزدی شما هر روز تمرین داشتند و شما گاهی که وقت داشتید کار میکردید ... اما در کل ضرری هم نکردید چون جشنواره ای نبود که به خاطرش ضعف و غش کنید ...
آقایی در ادامه گفت : مطمئنا تجربه خوبی به دست آوردید و از هم اکنون برنامه ریزی خواهید کرد تا در جشنواره های بهتر و با ارزش تر شرکت کنید . این حضور این حرکت خود راهی برای پیروزی های بعدی است . البته تلاش های دقیقه نود شما قابل تحسین است و شما تلاش و زحمت خود را کشیدید ولی بدانید که هدف درستی را در پیش نگرفتید . وقتی کارگردان نمایش به خاطر دوستی ها از نظرات هر کس و بیکسی استفاده می کند تا شاید خوب باشد این می شود نتیجه اجرا ! کارگردان باید برای خود صاحب ایده و طرح باشد و این تجربه خوبی برای مشک آبادیان شد و افتخار می کنم به این هنرمند عزیز که تابحال حرکت خوب و ارزشمندی داشته است . اما دلسرد نشوید و برای اجرای عموم قوی خود را آماده کنید .
آقایی افزود : از همه شما عذرخواهی می کنم که در چند روز باقی مانده به بازبینی مسافرت ناگهانی و ضروری پیش آمد و مجبور شدم که نیمه راه رها کنم . ولی در اجرای عموم به شما ثابت خواهم کرد که ایده های اجرایی باید قوی ، محکم و قابل اجرا باشند در این صورت موفق خواهید بود و در اجرای عموم جبران خواهیم کرد . پس در پایان اجراهای جشنواره ای را اصلا ملاک خوب و بد قرار ندهید و در گیر این جشنواره های ضعیف نشوید. بروید به سراغ اصل رشد و پیشرفت که همان علم اندوزی و حرکت درست است . امید که بالندگی شما در جاهایی برتر این جشنواره های بی بنیاد باشد .
در بخش نظر سنجی سوال شده است که : به نظر شما کدام عامل در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان موثر خواهد بود؟
لطفا در این بخش نظرات خود را اعلام نمایید و ما را در بهتر شدن تولیدات گروه تئاتر جوان یاری نمایید . مطمئن باشید این نظرات نه تنها در تولیدات گروه بلکه در تولیدات دیگر گروه ها و تولیدات کل شهرستان و استان اثر گذار خواهد بود ...
پس خواهش ما این است که دلسوزانه و از سر مرهمت و کمک نظر دهید که عامل رشد این هنر باشید . در صورت امکان از نظرات حاشیه ای و حرفهایی که کمکی به تئاتر نمیکند خودداری نمایید . تشکر فراوان از شما که دلسوزید .....
رستمی معتقد است: تئاتر مدیومش کاملا با رسانه های دیگر متفاوت است و چیدمان آن در اختیار گروه است و گروه کار را پیش میبرد و متکلم وحده نیست...
امیرحسین رستمی بازیگر نمایش "سیستم گرون هلم" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی که چند روزی است اجرای عمومی آن را سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران آغاز شده، درباره نحوه حضور خود در این نمایش گفت: زمانی از طرف گروه دعوت به کار شدم که هنوز تیم بازیگران کامل نشده بود و تنها رضا مولایی و الهام پاوهنژاد حضورشان در این کار قطعی بود و بعد از من نیز سینا رازانی وارد این جمع شد. یکی از دلایل پذیرش این نقش هم این بود که کار قبلی کوشک جلالی "خدای کشتار" را بسیار دوست داشتم و از دیدن آن لذت برده بودم. دیگری حضور خود کوشک جلالی به عنوان کارگردان کار بود. ضمن اینکه از همه مهمتر موضوع نمایش است که بسیار تاثیرگذار است چراکه این موضوع مختص به یک جا نیست و در هر جایی میتواند رخ دهد و محدود به هیچ مرز و اقلیم خاصی نیست، در واقع جهان در حال رفتن به این سمت است.
او درباره ویژگیهای نقش "انریکه" در این نمایش که آن را ایفا میکند، توضیح داد: اگر بخواهیم درباره این نمایش کنجکاوی کنیم همه چیز از بین میرود، بنابراین بهتر است درباره آن هیچ توضیحی ندهم و تنها به این اکتفا کنم که تکاندهنده بودن، مرموز بودن و راز آلودگی در اثر بسیار زیاد است. به عبارتی دیگر مانیفست این نمایش این است که "ما دنبال یک آدم خوب نیستیم که مثلا شارلاتان و عوضی باشه بلکه دنبال یک آدم عوضی و شارلاتینیم که خوب به نظر برسه "
بازیگر سریال "سه، پنج، دو" درباره کار با علیرضا کوشک جلالی نیز گفت: کار کردن با او در ابتدای امر سخت بود به این دلیل که کارگردانهای تئاتری مدل کاری من را میدانند. چرا که در تمرینات خیلی سختگیرانه کار نمیکنم، اما در اجرا اینطور نیستم و نمره قبولی میگیرم. خیلی اهل تکرار کردن نیستم، زیرا معتقد به حس در لحظه هستم. معتقدم اگر چیزی را زیاد تکرار کنم برایم میمیرد و به همین خاطر کار کردن برایمان سخت بود. آقای کوشک جلالی معتقد به تمرین و تکرار هستند. در حال کش و قوس بودیم اما با روندی که پیش رفتیم به یک زبان مشترک رسیدیم که دو سویه است و با توجه به تعاملی که وجود داشت هر دو راضی هستیم.
او ادامه داد: در تمرینات خیلی در نقش فرو نمیروم چرا که برای من به مرور آن حس از بین میرود. با تمرین موافقم، اما مدل بازی من حسی است و خیلی تکنیکی نیستم در واقع آن لحظه ممکن است حسی که به آن رسیدم را دیگر نتوانم تجربه کنم و به نوعی احساس میکنم، تکرار مداوم آن بداهه بودن و شاد بودن را از بین ببرد. وقتی جلوی مخاطب بازی میکنی شرایط کاملا جدی است و انرژیای میگیری که مضاعف میشود.
رستمی در پاسخ به این سوال که بیشتر مخاطب با چهره تلویزیونی او آشناست تا تئاتریش و این که چقدر این چهره بودن میتواند در موفقیت نمایش موثر باشد، نیز گفت: کسانیکه من را باید در تئاتر ببینند دیدهاند. ضمن اینکه تجربه حضور در تئاترهای مختلف را داشتهام، هم در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و هم در سالنهای تئاتر شهر و ایرانشهر. این دیگر بستگی به میزان تبلیغات کار دارد. ضمن اینکه تئاتر مدیومش کاملا با رسانههای دیگر متفاوت است و چیدمان آن در اختیار گروه است و گروه کار را پیش میبرد و متکلم وحده نیست. به همین خاطر با حضور یا عدم حضور یک نفر مخاطب ریزش نمیکند. ضمن اینکه حضور در تئاتر انرژی و حوصله و وقت زیادی میخواهد و من به خاطر کار تصویر خیلی این فرصت را ندارم.
بازیگر نمایش "کلمه سکوت کلمه" درباره برنامههای بعدیاش در تلویزیون و تئاتر اظهار کرد: چند کار پیشنهاد شده که از میان آنها یک سریال را برگزیدم و از روز 5 تیرماه نیز کار کلید میخورد.
رستمی در پایان با اشاره به حضور مجدد خود در صحنه تئاتر خاطر نشان کرد: من همیشه وقتی تئاتر بازی میکنم فکر میکنم آخرین کار من است چراکه حضور در تئاتر نیازمند انگیزه بالا و زمان خالی بسیار است تا بتوانی روی آن متمرکز شوی که من اینها را ندارم. اما اگر نمایشی وسوسهام کند قطعا دوباره حضور خواهم یافت.